daylight
My love was as cruel as the cities I lived in
عشق من همانند شهرهایی که توش زندگی کردم، ظالم (و سخت گیر) بود
Everyone looked worse in the light
همه زیر نور، بدتر به نظر میومدن
There are so many lines that I’ve crossed unforgiven
خط قرمزای زیادی هستن که من ازشون بدون اینکه بخشیده بشم، رد شدم
I’ll tell you the truth, but never goodbye
بهت حقیقتو خواهم گفت، ولی هرگز ازت خداحافظی نمیکنم
I don’t wanna look at anything else now that I saw you
حالا که تو رو دیدم، دیگه نمیخوام به چیز دیگه ای نگاه کنم (همه حواسمو به تو متمرکز کردم)
I don’t wanna think of anything else now that I thought of you
حالا که به تو فکر کردم، دیگه نمیخوام به چیز دیگه ای فکر کنم
I’ve been sleeping so long in a 20-year dark night
من به مدت خیلی زیادی، توی یه شب تاریکِ بیست ساله، خواب بودم
And now I see daylight, I only see daylight
و حالا که روشنایی روزو میبینم، فقط همین روشنایی روزه که میبینم (به چیز دیگه ای توجه نمیکنم)
Luck of the draw only draws the unlucky
نتیجه ی تغییرات، همیشه بد اقبالیه
And so I became the butt of the joke
و اینجوی شد که من دیگه جدی گرفته نشدم
I wounded the good and I trusted the wicked
من خوبی رو خدشه دار کردم و به بدی و شرّ اعتماد کردم
Clearing the air, I breathed in the smoke
وقتی که داشتم هوارو تمیز میکردم، خودم از هوای آلوده تنفس کردم
Maybe you ran with the wolves and refused to settle down
شاید تو با گرگ ها فرار کردی و نخواستی که سر و سامون بگیری
Maybe I’ve stormed out of every single room in this town
شاید من از تمامی اتاق هایی که توی این شهرن، با حرص و عصبانیت خارج شدم
Threw out our cloaks and our daggers because it’s morning now
ما شنل ها و خنجر هامونو انداختیم دور، چون دیگه صبح شده
It’s brighter now, now
الان روشن تره، الان
I don’t wanna look at anything else now that I saw you
حالا که تو رو دیدم، دیگه نمیخوام به چیز دیگه ای نگاه کنم
(I can never look away)
هرگز نمیتونم رومو برگردونم
I don’t wanna think of anything else now that I thought of you
حالا که به تو فکر کردم، دیگه نمیخوام به چیز دیگه ای فکر کنم
(Things will never be the same)
اوضاع دیگه مثل سابق نمیشن
I’ve been sleeping so long in a 20-year dark night
من به مدت خیلی زیادی، توی یه شب تاریکِ بیست ساله، خواب بودم
(Now I’m wide awake)
حالا من کاملا بیدارم
And now I see day-light , I only see day-light
و حالا که روشنایی روزو میبینم، فقط همین روشنایی (دی لایت) روزه که میبینم (به چیز دیگه ای توجه نمیکنم)
I only see day-light, day-light, day-light, day-light
فقط روشنایی روز رو میبینم، روشنایی، روشنایی، روشنایی
I only see day-light, day-light, day-light, day-light-
فقط روشنایی روز رو میبینم، روشنایی، روشنایی، روشنایی
And I can still see it all In my mind
و هنوز میتونم همه شو ببینم (توی ذهنم)
All of you, all of me Intertwined
تمام نو، تمام من (در هم تنیده شده)
I once believed love would be Black and white
من یه زمانی عقیده داشتم که عشق (سیاه و سفیده)
But it’s golden Golden
ولی (الان میفهمم که) طلائیه
And I can still see it all In my head
و هنوز میتونم همه شو ببینم (توی ذهنم)
Back and forth from New York Sneaking in your bed
قراز و نشیبامون از شهر نیویورک (که دزدکی میومدم تو تختت)
I once believed love would be Burning red
من یه زمانی عقیده داشتم که عشق (به رنگ قرمز میسوزه)
But it’s golden
ولی (الان میفهمم که) طلائیه
Like day-light, like day-light
مثل روشنایی روز، مثل روشنایی روز
Like day-light, day-light
مثل روشنایی روز، روشنایی روز
I don’t wanna look at anything else now that I saw you
حالا که تو رو دیدم، دیگه نمیخوام به چیز دیگه ای نگاه کنم
(I can never look away)
هرگز نمیتونم رومو برگردونم
I don’t wanna think of anything else now that I thought of you
حالا که به تو فکر کردم، دیگه نمیخوام به چیز دیگه ای فکر کنم
(Things will never be the same)
اوضاع دیگه مثل سابق نمیشن
I’ve been sleeping so long in a 20-year dark night
من به مدت خیلی زیادی، توی یه شب تاریکِ بیست ساله، خواب بودم
(Now I’m wide awake)
حالا من کاملا بیدارم
And now I see daylight , I only see day-light
و حالا که روشنایی روزو میبینم، فقط همین روشنایی روزه که میبینم (به چیز دیگه ای توجه نمیکنم)
I only see day-light, day-light, day-light
فقط روشنایی روز رو میبینم، روشنایی، روشنایی، روشنایی
I only see daylight, day-light, day-light
فقط روشنایی روز رو میبینم، روشنایی، روشنایی، روشنایی
I only see day-light, daylight, day-light
فقط روشنایی روز رو میبینم، روشنایی، روشنایی، روشنایی
(And I can still see it all, back and forth from New York)
و میتونم الان همه چیو ببینم، فراز و نشیبامونو ، از شهر نیویورک
I only see day-light, day-light, day-light, day-light
فقط روشنایی روز رو میبینم، روشنایی، روشنایی، روشنایی
(I once believed love would be burning red)
یه زمانی فکر میکردم که عشق به رنگ قرمز میسوزه
Like daylight
مثل روشنایی روز
It’s golden like daylight
طلاییه، مثل روشنایی روز
You gotta step into the daylight and let it go
باید تو نور قدم بذاری و بیخیال شی
Just let it go, let it go
بیخیال شو، بیخیال
I wanna be defined by the things that I love
میخوام با چیزایی که عاشقشونم شناخته بشم
Not the things I hate
نه با چیزایی که ازشون متنفرم
Not the things I’m afraid of, I’m afraid of
نه با چیزایی که ازشون میترسم، میترسم
Or the things that haunt me in the middle of the night
و یا چیزایی که تو نیمه های شب منو تسخیر میکنن
I, I just think that
من، من فکر میکنم که
You are what you love
تو همون چیزی هستی که عاشقشی