Eastside
When I was young, I fell in love
وقتی من جوان بودم، عاشق شدم
We used to hold hands, man, that was enough yeah
ما عادت داشتیم دستامون رو بگیریم ،مرد، اون کافی بود
Then we grew up, started to touch
سپس ما بزرگ شدیم ،شروع کردیم به لمس کردن
Used to kiss underneath the light on the back of the bus yeah
عادت داشتیم همدیگرو ببوسیم زیر نور پشت اتوبوس
Oh no, your daddy didn’t like me much
اوه نه ، پدرت منو زیاد دوست نداشت
And he didn’t believe me when I said you were the one
و اون منو باور نکرد وقتی من گفتم تو بودی تنها فرد مورد علاقه من
Oo everyday she found a way outta the window to sneak out late
اون هر روز یه راهی پیدا میکرد که یواشکی از پنجره بیاد بیرون
She used to meet me on the Eastside
او عادت داشت ببینه منو در قسمت شرقی
In the city where the sun don’t set
داخل شهر جایی که خورشید غروب نمی کنه
And every day you know that we ride
و هر روز تو می دونی که ما رانندگی می کنیم
Through the backstreets of a blue Corvette
میان مکان های خلوت پشت یک ماشین آبی
Baby, you know I just wanna leave tonight
عزیزم ، تو میدونی من فقط می خوام برم امشب
We can go anywhere we want
ما می تونیم بریم هر جایی که می خواییم
Drive down to the coast, jump in the seat
رانندگی کنیم کنار ساحل ،(بپریم) بشینیم روی صندلی ها
Just take my hand and come with me, yeah
فقط بگیر دستمو و بیا با من ، اره
We can do anything if we put our minds to it
ما میتونیم انجام بدیم هر کاری رو اگر تمرکز کنیم به اون کار
Take your whole life then you put a line through it
همه زندگیت رو بردار بعد یک خط روش بکش
My love is yours if you’re willing to take it
عشق من انتخاب با تو هست اگر مایل به انجامش هستی
Give me your heart ’cause I ain’t gonna break it
بده به من قلبت رو چون قرار نیست من بشکنمش
So come away, starting today
پس بیا بیرون ، شروع کن امروز
Start a new life, together in a different place
شروع کن یک زندگی جدید رو ، کنار هم در یک مکان دیگر
We know that love is how these ideas came to be
ما می دونیم که عشق این هست که چگونه این عقیده ها به واقعیت تبدیل شن
So baby, run away, away with me
پس عزیزم ، فرار کن بیرون ، بیرون با من
Seventeen and we got a dream to have a family
هفده سالگی و ما داشتیم یک رویا برای داشتن یک خانواده
A house and everything in between
یک خانه و هر چیزی بین آن
And then, oh, suddenly we turned twenty-three
و سپس ، اوه ، ناگهان ما بیست و سه ساله شدیم
ow we got pressure for taking our life more seriously
حالا ما داریم فشاری برای بیشتر جدی گرفتن زندگیمان
We got our dead-end jobs and got bills to pay
ما داشتیم شغل های بدون هدفمان را و صورت حساب هایی برای پرداخت
Have old friends and know our enemies
دوستان قدیمی داریم و دشمنانمون هم میشناسیم
Now I, I’m thinking back to when I was young
حالا من ، من دارم فکر می کنم به قبلا وقتی من جوان بودم
Back to the day when I was falling in love
بازگشت به روزی که من داشتم عاشق می شدم
He used to meet me on the Eastside
او عادت داشت ببینه منو در قسمت شرقی
In the city where the sun don’t set
داخل شهر جایی که خورشید غروب نمی کنه
And every day you know where we ride
و هر روز تو می دونی کجا ما رانندگی می کنیم
Through the backstreets in a blue Corvette
میان مکان های خلوت پشت یک ماشین آبی
And baby, you know I just wanna leave tonight
و عزیزم ، تو میدونی من فقط می خوام برم امشب
We can go anywhere we want
ما می تونیم بریم هر جایی که می خوایم
Drive down to the coast, jump in the seat
رانندگی کنیم کنار ساحل ،(بپریم) بشینیم روی صندلی ها
Just take my hand and come with me
فقط بگیر دستمو و بیا با من ، اره
We can do anything if we put our minds to it
ما میتونیم انجام بدیم هر کاری رو اگر تمرکز کنیم به اون کار
Take your whole life then you put a line through it
همه زندگیت رو بردار بعد یک خط روش بکش-
My love is yours if you’re willing to take it
عشق من انتخاب با تو هست اگر مایل به انجامش هستی
Give me your heart ’cause I ain’t gonna break it
بده به من قلبت رو چون قرار نیست من بشکنمش
So come away, starting today
پس بیا بیرون ، شروع کن امروز
Start a new life, together in a different place
شروع کن یک زندگی جدید رو ، کنار هم در یک مکان دیگر
We know that love is how these ideas came to be
ما می دونیم که عشق این هست که چگونه این عقیده ها به واقعیت تبدیل شن
So baby, run away with me
پس عزیزم ، فرار کن بیرون ، بیرون با من
Run away, now
Run away, now
Run away, now
Run away, now
Run away, now
Run away, now
فرار کن ، الان
He used to meet me on the Eastside
او عادت داشت ببینه منو در قسمت شرقی
She used to meet me on the Eastside
او عادت داشت ببینه منو در قسمت شرقی
He used to meet me on the Eastside
او عادت داشت ببینه منو در قسمت شرقی
She used to meet me on the Eastside
او عادت داشت ببینه منو در قسمت شرقی
In the city where the sun don’t set
داخل شهر جایی که خورشید غروب نمی کنه